
زیرنویس
داستان درمورد یه مدیرعامل جوون و موفقه که اکثر زنای دور و اطرافش رو تحقیر میکنه و همه از دستش ناراحتن اما از رفتار بدش اصلا خبر نداره تا اینکه برحسب تصادف به دوران باستان میره و جای دختری که با خاندان یه مرزبان وصلت کرده و به خاطر اومدن به خاندانی از طبقه اشراف تحقیرش میکنن رو میگیره و از اتفاق همسر پیر چهارم خاندان که یه علاف عیاشه شده و باید به سبک یه زن سنتی و البته در فضایی مرد سالار با مادرشوهر و اقوامش بسازه به نظرتون روح یه مرد تحمل این همه تحقیر رو داره؟